سفارش تبلیغ
صبا ویژن




سفارش تبلیغ
صبا ویژن

The script is running in the title bar!!


نیلوفر - نیلوفر آبی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفر آبی

متن زیر در تاریخ87/1/8، ساعت: 3:49 عصر نوشته شده است.

¤ عیدتون مبارک

با سلام خدمت دوستان عزیزم خیلی وقت بود که به وبلاگم سر نزده بودم خیلی دلم تنگ شده بود ولی به هرحال با اینکه میدونم دیر شده عید نوروز رو به همتون تبریک میگم.از دوستانی هم که لطف داشتن و نظر دادن خیلی ممنونم.اینشالا به همین زودی یا مطالب جدید براطون میذارم فعلا خداحافظ تا بعد

بازم نظر بدید



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: نیلوفر

    پیام های دیگران

    متن زیر در تاریخ86/5/22، ساعت: 7:11 صبح نوشته شده است.

    ¤ بیوگرافی پوریا پورسرخ

    بیوگرافی

    متولد ساعت 4 صبح روز چهارم تیرماه 1356 است.او در محله جردن تهران متولد شده و بزرگ شده همانجاست و فرزند اول خانواده است.دو خواهر و یک برادر کوچکتر از خود دارد که هر سه نفر انها دانشجو هستند.مادرش معلم زبان است و پدرش بازنشسته شرکت نفت می باشد.مجرد است و به این زودیها هم قصد ازدواج ندارد.بسیار به کانون گرم خانواده اش می بالد و به خوبی از خانواده اش یاد می کند.در خانواده پورسرخ همه دارای تحصیلات عالیه هستند.خواهرها و برادر پورسرخ مثل خوداو مجرد هستند.

    دوران کودکی

    پوریا در کودکی بسیار شروشیطان بوده.البته با همه این تفاسیر درسهایش عالی بوده.از بس که درسهایش خوب بود به سادگی وارد دانشگاه شد.او بر خلاف عقیده والدینش رشته تحصیلی اش را خودش انتخاب کرد.علاقه زیاد او نسبت به رشته تحصیلی اش انقدر بود که بعد از گذراندن چند ترم وارد بازار کار شد.حتی بعد ازاخذ مدرک کارشناسی ارشد مدتی را برای کار به خارج از کشور رفت و همزمان به تحصیل هم ادامه داد.از انجا که پدرش در شرکت نفت بوده دوران دبستان را در شهرهای مختلف به خصوص شهرهای جنوبی بوده است.در دوران راهنمایی در مدرسه شهید باهنر تهران و دوران دبیرستان را در مدرسه رازی گذرانده است.دوران لیسانسش را در رشته اصلاح نباتات دانشگاه شیراز که در اخرین سال تحصیلی رتبه سوم را به دست اورده است.دوران فوق لیسانس را در تهران و رشته فیزیولوژی گیاهی گذراند که باز هم با رتبه سوم,فارغ التحصیل شد.

    کیس مناسب برای ازدواج

    پورسرخ به تازگی در حال واردشدن به دهه سوم زندگی خود است.او هنوز هم مجرد است و به همراه خانواده اش و برادر و خواهرهایش در جردن زندگی می کند.هنوزبرای ازدواج تصمیمی نگرفته,علت اصلی این تصمیم را هم شرایط فعلی مدشده در بین جوانان اعلام می کند.به نظر او در دوره ای که مد شده اتومبیل شما چیست؟منزلتان کجاست؟کجا مسافرت می روید و این سوالها بین دختر و پسرها مد شده ادم به اسودگی نمی تواند کیس مناسب خود را پیدا کند.پوریا می گوید:به محض این که کیس مناسبم را پیدا کنم و از همه جهات ببینم که با هم هماهنگی و تفاهم داریم مطمین باشید که معطل نخواهم کرد.به نظر او که در محله جردن تهران می نشیند اصلا مرزبندی های شمال شهرو پایین شهر بی معنی است.

    پشتکار در کار

    او قبل از ان که در سریال وفا بازی کند,همزمان با ورودش به مقطع دکترا پیشنهاد بازی در سریال تلویزیونی فرار بزرگ را پذیرفت و با این کار وارد حرفه بازیگری شد.پوریا به خاطر این که هم درس می خواند و هم کارش را که به رشته تحصیلی اش مربوط بوده را انجام می داد و ازسوی دیگر وارد عرصه بازیگری شده بود شبانه روز وقت گذاشت تا بتواند به خوبی از عهده کارهایش براید.به قول خودش حتی در 24 ساعت وقت کم می اورد اما پشتکارش واقعا عالی و مثال زدنی بود.

    شانس بزرگ زندگی

    در اواخر سال1384 پیشنهاد بازی در سریال((وفا)) را به سفارش اقای لطیفی پذیرفت.شخصیت ژوبین پناهی انقدر برای او جذاب بود که نتواند نه بگوید.به نظر پوریا سپردن نقش ژوبین به او یکی از شانس های بزرگ زندگی اش بود.به خاطر بازی در سریال وفا چندین ماه درگیر این پروژه بود.حتی دو ماه را در لبنان سپری کرد.با پخش سریال وفا زندگی او وارد مرحله تازه ای شد.خیلی زود عکسها و پوسترهای او در همه جا پخش شد.اسم او یک شبه بر سر زبانها افتاد و به اوج رسید.البته این اتفاق فرخنده باعث شد تمام فعالیت های قبل از عیدش مثل تحصیل و کارش مختل شود.البته باید گفت هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.

    فقط مهندسی کشاورزی

    پوریا شاگرد بسیار درسخوان و زرنگی بوده در سال 1374 یک بار در کنکور تجربی شرکت کرده و قبول شد اما حرف و حدیث ها تازه شروع شد.با این که پوریا فوق العاده درسخوان بوده خیلی ها شرکت در کنکور تجربی او را به خاطر ضعف در درس های ریاضی و فیزیک می دانستند.پوریا به اصرار خانواده و به خاطر ثابت کردن ادعاهای دروغ اطرافیان در کنکور ریاضی هم شرکت کرد و در رشته مهندسی عمران هم قبول شد.پوریا حتی در کنکور پزشکی دوبار شرکت کرد و برای اثبات شایستگی هایش با امتیاز بالاتر از رشته تحصیلی اش قبول شد.با وجود مخالفت خانواده با رشته تحصیلی اش توانست انها را مجاب کند که با ادامه رشته تحصیلی مورد علاقه اش موافقت کنند.پدر و مادر پوریا به شدت مخالف ادامه تحصیل او در رشته مهندسی کشاورزی بودند.

    بی انضباط ترین

    با وجود درسخوان بودن پوریا به هیچ عنوان بچه ارام و سربه زیری نبوده تا انجا که عالم و ادم را از دست خود عاصی کرده بود اما درسخوان بودن او مانع از برخورد اولیای مدرسه با او می شد.به جز جغرافیا انضباط همه درسهایش در حد عالی بود.پوریا در تمام دوران تحصیلش از جغرافیا گریزان بود به حدی که یک بار مجبور شد با تک ماده قبول شود.با وجود ان که همیشه در درسهایی مثل فیزیک و ریاضی و شیمی و مثلثات و هندسه 20 می گرفت در دوران دبیرستان رشته تجربی را انتخاب کرد.او در تمام دوران تحصیلی اش از شاگردان ممتاز به شمار می رفت و کمترین نمره های کارنامه اش همان نمره های انضباط بوده که با ارفاق اولیا مدرسه و به خاطر کم نشدن معدلش 17 و 18 می شده است.

    تلاش شبانه روزی

    با وجود همزمانی تحصیل و کار و بازیگری پوریا هرگز شانه خالی نکرد.حتی به خاطر ادامه تحصیل دو سال را خارج از کشور و با شرایط مدرن امروزی گذراند.در سال 1382 به تهران بازگشت با وجود کار و تحصیل و موفقیت در مقطع کارشناسی ارشد و پرداختن به شغل بازیگری و فشار کار و تحصیل مردانه ایستاد وبا پشتکار شخصی اش زیر فشار درس و هنر مقاومت کرد و توانست از عهده همه موارد به خوبی براید.او هیچ وقت حاضر نشد یکی از کار و هنر و تحصیل را کنار بگذارد و به خاطر موفقیت در همه موارد شبانه روز وقت گذاشت.

    قطار شایعه

    با وجود این که زمان زیادی از مطرح شدن پورسرخ در جامعه هنری نمی گذرد شایعات فراوانی از سوی افراد و نشریات مختلف به دنبال اوراه افتاده است.او همواره با خونسردی و متانت خاصی با این شایعات برخورد کرد و توانست دهان همه منتقدان و شایعه سازان را ببندد.پورسرخ معتقد است که به دنبال هر کسی که کمی به چشم می اید و مطرح می شود شایعه هست و خواهد بود خواه و ناخواه مردم به این شایعات دامن می زنند.این موضوع هم به نحوه برخورد کسی که شایعه در مورد او ساخته شده بر می گردد,البته من کاری با حواشی ندارم اما هر وقت به مطلب یا تیتری برمیخورم که خیلی غلو کرده حتما با ان نشریه تماس می گیرم و با سردبیرش صحبت می کنم. اما باور کنید اصلا اهل شکایت نیستم مطمئنا اکثر نشریات این شایعات را برای فروش بیشتر تیتر یک می کنند.

    خداحافظی سینما

    از دید او سینما و تلویزیون واقعا بی رحم است.خیلی ها مدتی جزو سوپراستارهای سینما بوده اند و بار سینما را به دوش کشیده اند اما حالا با بی مهری مواجه شدند و خدا می داند اخروعاقبت من چه خواهد شد اما من هرلحظه خودم را برای خداحافظی با سینما و تلویزیون اماده کرده ام و همیشه و هرلحظه که بخواهم می توانم این کار را بکنم.من به این حرفه به عنوان یک شغل درامد زا نگاه نمی کنم و دلبستگی ام به خاطر علاقه به هنر است نه چیز دیگر.اما به هر حال من برای بهتر شدن کارم در هر زمان تلاش لازم را انجام می دهم.

    دوستان صمیمی

    از دوستان صمیمی اش که نقش به سزایی در زندگی اش ایفا کرده غلامحسین لطیفی است که در سریال فرار بزرگ و به پیشنهاد او ایفاگر نقش فرهاد بود که این اشنایی در سریالهای وفا و صاحبدلان انجامید.این دوستی انقدر پیش رفته که حتی در رابطه با مسائل خصوصی زندگی اش پیش از خانواده اش با اقای لطیفی مشورت می کند.

    بهترین های دنیای فوتبال

    در میان فوتبالیست های تاریخ ایران«ناصر حجازی»اسطوره پوریا پورسرخ است که از نظر او«زمین تا اسمان» با بقیه فرق دارد و بی رقیب در صدر لیست محبوب ترین و بهترین های تاریخ فوتبال ایران ایستاده است.«علی پروین»هم به خاطر خدماتی که به عنوان بازیکن,کاپیتان و مربی به فوتبال ایران کرده مورد احترام شدید پوریاست و بین بازیکنانی که در حال حاضر شاغل هستند و هنوز بازنشسته نشده اند نیز «علی دایی»را یک سروگردن بالاتر از بقیه می داند.به عقیده پوریا دایی سمبل و شناسنامه فوتبال ایران در دنیاست و شایستگی و لیاقت جایگاهی که در ان ایستاده را به خوبی داراست.به جز دایی,رضا عنایتی,محمد نوازی و حامد کاویانپور را هم دوست دارد و از سبک بازی و افتخاراتی که برای ایران و باشگاهشان افریده اند خوشش می اید. پوریا بر خلاف بعضی از بازیگران که به خاطر مطرح ماندن در روزنامه ها هر روز با یک بازیکن عکس روی جلد می گیرند و سر تمرین این تیم و ان تیم می روند تا خبر حضورشان در جراید درج شود,فقط با رضا عنایتی رفیق است و او را به خاطر اخلاق رفتارش در خارج از زمین فوتبال به عنوان دوست قبول دارد.البته پوریا,عنایتی را بهترین مهاجم حال حاضر در ایران هم می داند و رکورددار گلزنی تاریخ لیگ را یکی از پنج مهاجم برتر تاریخ فوتبال ایران می شناسد.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: نیلوفر

    پیام های دیگران

    متن زیر در تاریخ86/5/22، ساعت: 7:8 صبح نوشته شده است.

    ¤ مصاحبه با پوریا پورسرخ

    مثل همیشه اول باید ژوبین خودش را معرفی کند ؟

    من پوریا پور سرخ متولد تهران و چهارم تیر ماه هستم . دو خواهر و یک برادر دارم که هر سه دانشجو هستند .مادرم بازنشسته ی آموزش و پرورش و پدرم نیز بازنشسته است .

    قد ؟

    182 سانتی متر

    اهل کدوم محله تهران هستی ؟

    بچه ی جردنم .

    متاهل یا مجرد ؟                             

    مجرد

    خصوصیات اخلاقی پوریا پور سرخ چی است ؟

    خیلی خانواده دوست هستم به مادرم خیلی احترام میذارم و زود رنجم و خیلی زود هم کینه ها را از یاد می برم . خیلی هم شیطونم .

    تحصیلات ؟

    دانشجوی دکترای فیزیولژی گیاه

    شغل اصلی تون بازیگریه ؟

    من به جز بازیگری کار طراحی فضای سبز را هم انجام میدم ؟

       چی شد وارد عالم بازیگری شدین ؟

    چند سال قبل در یک سمینار سینمایی با آقای لطیفی که کارگردان مجمعه وفا بود آشنا شدم . آن موقع تئاتر بازی می کردم و تقریبا ایشون عامل اصلی ورود من به عالم بازیگری و دوربین بودند .

    از مجموعه وفا بگو .

    نمی دونم از کجا شروع کنم ولی اینقدر به بازی در این سریال علاقمند و عوامل اون علاقمند شدم که دلتنگ پایان اون بودم . من قبلا هم کار تلویزیونی و سینمایی انجام دادم در بعضی از اونها زمان برام به کندی می گذشت اما در این مجموعه اینگونه نبود و چند بار اشک ریختم .

    از کارهای قبلی خودتون بگین ؟

    اولین با با تلویزیون کارم را شروع کردم و در فرار بزرگ در نقش فرهاد ظاهر شدم بعد از آن کاری داشتم به نام مسافر و وفا سومین کارم بود .

    و از کارهای بعدی شما چه خبر ؟

    اکنون در حال بازی در یک فیلم سینمایی هستم که فعلا اسمش جنایت و جنون است ، در این فیلم نقش جوان سند و خوبی به نام بهرام را دارم .

    در آن فیلم هم عاشق میشی ؟

    نه اونجا از عاشقی خبری نیست .

    چی شد تو به عنوان ژوبین انتخاب شدی ؟

    کاندیدهای زیادی آمده بودند که همگی نیز سوابق زیادی داشتند اما لطف آقای لطیفی بود که در نهایت مرا انتخاب کردند .

    شما در طول کار از کدام سکانس بیشتر راضی بودی و اون رو دوست داشتی ؟

    از سکانس آخر ، سکانس آخر سکانس بازیگر نبود بلکه سکانس کارگردان بود ما اون سکانس رو خیلی دوست داشتم و حتی اونجا اشک هم ریختم .

    آقا پوریا میشه بگی پورسرخ یعنی چه ؟

    باور کنید ربطی به فوتبال نداره پورسرخ یعنی پسر سرخ .

    شنیدیم شما چندسالی در یکی از کشورهای خارجی اقامت داشتید ؟

    بله من 2 سال در کشور امارات زندگی کردم و این اقامت به دلیل مسائل کاری بود .

    بازیگر ایده آل شما کیه ؟

    شریفی نیا ، رضا کیانیان ، پرویز پرستویی و ... در کل تمام استادهایی که تمام مردم ما دوستشون دارن .

    دوست داشتی جای کدوم پرنده بودی ؟

    عقاب

    جای کدوم گل ؟

    همه گلها .

    ادکلن دلخواهت ؟

    لاکوست .

    فکر میکنی ژوبین چه سالی ازدواج می کنه ؟

    مطمئن هستم که سال 85 ازدواج نمی کنه .

    تا به حال عاشق شدی ؟

    بله

    چه موقع ؟

    فیلمنامه رو که خوندم و لبنان رفتم عاشق شدم و این عشق واقعی بد که در جسم ژوبین جای گرفت ، این حس توسط آقای لطیفی به من منتقل شد .

    تکه کلامت چیه ؟

    برای مثال .

    مارک موبایلت ؟

    نوکیا .

    چه اسمی بیشتر مورد پسند پوریا است ؟

    ایلیا .

    چه کسی برایت عزیز است ؟

    پدر و مادرم .

    چه روزی رو بیشتر دوست داری ؟

    4 تیر که روز تولدمه .

    قشنگترین فیلمی که دیدی چه بود ؟

    آژانس شیشه ای ، عینک دوی .

    تو دوران مدرسه از چه درسی بیشتر خوشبت می اومد و از چه درسی بدت می اومد ؟

    از ورزش لذت می بردم و از شیمی بدم می اومد .

    آشپزی هم بلدی ؟

    بله که بلدم من چون تحصیلاتم رو در خارج از تهران به اتمام رسوندم کلی آشپزی یاد گرفتم .

    اوقات فراغتت چه کارمی کنی ؟

    فیلم می بینم .

    زنگ موبایلت چیه ؟

    یه آهنگ ایرلندیه .

    ماشین مورد علاقه ات ؟

    ماشین شاسی بلند مثل پاترول خودم .

    چه توصیه ای به جوونا داری ؟

    درس بخونن .

     



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: نیلوفر

    پیام های دیگران

    متن زیر در تاریخ86/5/22، ساعت: 6:39 صبح نوشته شده است.

    ¤ در مورد پوریا پورسرخ

    پوریا یه پسر ساده مهربون احساساتی و عاشق اما نمی گه که عاشقم البته باید بدونیم که اون عشق رو چه جوری می بینه.
    پوریا پورسرخ در مصاحبۀ اخیرش با مجلۀ همشهری جوان گفته است :الان همه دو سوپر استار در سینما برای خودشون قرار دادن؛یکی گلزار و یکی بهرام رادان که من نه این تقسیم بندی رو قبول دارم و نه به طور کامل و صد در صد این بچه ها رو قبول دارم.نسل ما با امکاناتی که داره هنوز به ارائۀ نصف پتانسیل هایش هم نرسیده و نسل های قبلی خیلی بهتر از ما کار کرده اند.شما ببینید که اصلا بحث قیافه در مورد نسل های آقایان نصیریان،انتظامی و شکیبایی مطرح نبوده در حالیکه برای نسل ما خیلی ها از آن حرف می زنند.

    ....................................................................................................................................................................

    1

    شناسنامه؟

    پوریا پور سرخ هستم متولد 4تیر ماه یکی از سالهای خدا . اهل تهران و بچه جردن . دو خواهر و یک برادر دارم و فرزند بزرگتر خانواده هستم . مجردم و فعلا قصد ازدواج ندارم . در حد خیلی کم گیتار می زنم . مادر و خواهرم نیز نقاش بودند . دانشجوی ترم دوم دکترا در رشته فیزیو لوژی گیاهی هستم که البته بعید می دانم آن را ادامه دهم مدرک تحصیلیم در حال حاضر فوق لیسانس است .
    کار اول ؟

    نخستین کارم سریال فرار بزرگ آقای لطیفی بود که در سال 83 پخش شد . آنجا نقش فرهاد را ایفا کردم.

    مسافر؟

    مسافر عنوان کار دوم من است . یک تله سینمایی 90 دقیقه ای.
    جنایت و جنحه؟
    جنایت و جنحه نیز یک تله سینمایی 90 دقیقه ای است که شنیده ام شاید آن را روی 35 بکشند برای پخش در سینماها.

    علاقه ؟

    رک بگویم به بازیگری علاقه داشتم ولی نه از بچگی . در مقطعی تئاتر کار می کردم . در تمرینات گروههای محترمی چون آقایان امجد و رحمانیان که هر دو از نوابغان عرصه نمایش هستند حضور پیدا می کردم.

    ....................................................................................................................................................................
    ۲
    -
    سین ؟

    نظیر برخی از چهرهای سرشناس عالم فوتبال سین من هم در هنگام حرف زدن می زد که این موضوع به کمک جناب دکتر سلطانی تا حد قابل توجهی بهتر شد
    .
    تحقیق ؟

    چنین نقشی نمی توانست بدون تحقیق به جایی برسد . مثلا به توصیه آقای شریفی نیا و خانم حاجیان در حدود دو ماه به تیمارستان رفتم تا قسمتهایی را که ژوبین در بیمارستان بستری شده را طبیعی از کار در آورم
    .
    ژوبین ؟

    ژوبین خیلی به خودم نزدیک بود زیرا هر دو نفرمان عاطفی هستیم و اگر نسبت به کسی یا چیزی علاقه و احترام داشته باشیم این علاقه و احترام حفظ می شود .من و او هر دو سخت کوشیم طوری که به یاد ندارم تا به حال چیزی خواسته باشم ولی به آن نرسیده باشم.

    ....................................................................................................................................................................

    ۳-
    فرو تن ؟

    روزهایی که لنز داشتم و ریش به هر کجا که می رفتم از روی صدام می گفتند : شما فروتن هستید ؟ این یک ویژگی خدادادی است ، صدایم را می گویم . پیشتر ها نیز دوستانم گفته بودند که صدای تو شبیه صدای فروتن است خودم هم این شباهت را قبول دارم و کتمانش نمی کنم ، اما آن قدر باهوش هستم که بدانم وقتی فروتن داریم و او در ژانر خودش موفق ترین است دیگر احتیاجی نیست که کسی بخواهد به از این بازیگر توانا بپردازد . در واقع کسی که چنین کند به جایی نمی رسد زیرا هیچ کس اصل را ول نمی کند بچسبد به فرع
    .
    دوبی ؟

    دو سال برای کار و زندگی رفته بودم دوبی ولی به رغم شباهت آنجا به ایران نتوانستم دوام آورم و به ایران برگشتم . در دوبی به کار طراحی فضای سبز مشغول بودم.

    آقایان شریفی نیا ، شکیبایی ، کیانیان ، پسیانی ، پرستویی و خانم ها حاجیان ، خیر اندیش و عاطفه رضوی بازیگران مورد علاقه من هستند. میان جوانترها نیز بهرام رادان ، حامد بهداد ، امین حیایی و حمید گودرزی را بازیگران موفقی می دانم . بخصوص که آنها پله پله رشد کردند و جلو آمدند تا جایگاه امروزی را بدست آوردند.

     



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: نیلوفر

    پیام های دیگران

    متن زیر در تاریخ86/5/22، ساعت: 6:37 صبح نوشته شده است.

    ¤ مصاحبه پوریا پورسرخ با برنامه شب شیشه ای

    خانمها آقایان سلام شب شیشه ای شما بخیر

    مهمان امشب ما متولد ماه تیر 1356 است جوانی علاقه مند و پر استعداد در زمینه بازیگری از کشفهای کارگردان سینما و تلویزیون ایران محمد حسین لطیفی است با اینکه سریالهایی که از او دیدیم زیاد نبوده ولی با این حال جایگاه ویژه ای را در میان مخاطبان به خود اختصاص داد او کارش را در سینما با کاندیداتوری در جشنواره فجر آغاز کرد و نوید بخش یک ظهور جدید در تلوزیون و سینما بود .پوریا پور سرخ سلام شب بخیر به شب شیشه ای ما خوش آمدی

    من هم سلام عرض میکنم خدومت شما و بینندگان خوب برنامه شما.

    سوال نظر سنجی

    نقش آفرینی پوریا پور سرخ را در کدام یکی از موارد زیر دوست داشتید ؟

    1- وفا 2- صاحبدلان

    شما پنجمین نفری هستید که به من قبل از برنامه گفتید که به من گفتند به این برنامه نرو یا اگر رفتی حسابی روی رشید پور را کم کن.چرا اینگونه است؟

    اولاً دلیلش را نمیدانم و میدانستم که این صحبت من را وسط برنامه میگویید . من مدت طولانی جایی مصاحبه ای نداشتم و از یک سکوت نهایت استفاده را بردم .من مدتی بود که رفته بودم خارج از کشور.

    شما در امارات برای کار شخصی رفته بودید یا برای فیلمبرداری ؟

    یک کار شخصی بود .

    پوریا من از چند نفر شنیده بودم که تو میلیونها تومان پول خرج کرده بودی که مدت خیلی زیادی عکست روی جلد مجله ها باشد و مصاحبه های زیادی از تو چاپ بکنند .

    فکر میکنید واقعاً منطقی است این را من هم شنیده بودم خیلی صادقانه بگویم که من قبل از این که بیایم در این حرفه این حرفها را میشنیدم مثلاً در مورد فلان بازیگر جوان . مثلاً میگفتند فلانی هنوز فیلمش پخش نشده چطور همه ی مجلات دارند باهاش صحبت میکنند طبیعی است من اولین نفری نیستم که در موردم این حرفها زده میشود نمی دانم من حتی یک براورد کوچک هم نمیتوانم بکنم که مثلاً قیمت چاپ یک مصاحبه کوچک چقدر است.بعد از وفا مجلات این لطف را داشتند که عکس و مصاحبه هایی از من چاپ میکردند اگر قرار بود همچین اتفاقی بیافتد من ترجیح می دادم که مصاحبه ها را عوض بکنم و بگویم که اکثر عکسهایی که از من چاپ میشد عکسهای تکراری بود .و مصاحبه ها هم که دیگر بد تر .من منکر یک سری اشتباهات نمیشوم. من در فاصله ای که من را نمیشناختند تا این که وفا گل کرد یک آدم بی تجربه که وارد یک محیط خاص میشود که هیچ اطلاعات خاصی از آن ندارد من اشتباهات زیادی در آن مقطع داشتم که از مهمترین آنها دوستانی بود که من در آن زمان انتخاب کردم .یک مجله ی تقریباً دولتی بود که برای من یک پرینت مصاحبه ای فرستاد و از من دعوت کرد و مصاحبه های من را نیامد روتوش کند و دو باره بنویسد و برای من هم احترام زیادی قائل بودند .و الان هم از دوستان من هستند و خیلی جوانان فعال و پیگیری هستند .شما در نظر بگیرید این همه مجله حدود 50 یا 60 تامجله اگر این همه را من میخواستم پول بدم خوب میرفتم یک فیلم می ساختم که لا اقل یک چیزی برگردد من فکر میکنم برای هر شماره اش بین 4یا 5میلیون هزینه برمیدارد.مطمئن باشید این هم جزء بقیه شایعات است کمتر مجله ای پیدا میشود که روی جلد آن که ویترین آن است عکس آن را با کسی پر بکنند که برگشت نداشته باشد

    یک مجله ای روی جلد آن زده بود که هیلدا اسم دختر پوریا پورسرخ من خریدم که ببینم که کی بچه دار شده ای؟.

    پس ببینید خیلی بی منطق است که من بگویم بیایید عکس من را با این عنوان روی مجله چاپ کنید .

    آقای پور سرخ چقدر صدای شما شبیه محمد رضا فروتن است تعمدی است یا تصادفی ؟

    تعمدی یا تصادفی آن را به شعور مخاطب خودم واگذار میکنم مثلاً من سکانسی داشتم در سریال وفا که این اتفاق افتاد سکانسی بود که در یک راهرو ی باریک که نور پردازی دقیقی داشت که بچه ها یادشان است .که حتی من اگر وزنم را از روی پاهایم جابجا میکردم همکان داشت که من از نور خارج بشوم در یک راهروی باریک هفت تیر کشیده بود ژوبین که میخواست برود انتقام وفا را بگیرد که باید به عربی به پلیسها میگفت که خرچنگ این کار را کرده و من فهمیدم که جریانم به چه صورت بوده است . که داشتم گریه میکردم و سعی میکردم که تمام کارهای من طبیعی باشد . که گریه بود و عصبی بود و تمام حس های دیگری که ژوبین باید انتقال میداد .در آن لحظه حالا من این را اگر با صدای آلن دلون بگویم یا با صدای فروتن یا خودم . البته یک چیز در مورد محمد رضا فروتن بگویم که یک ردپا در سینمای ایران به جا گذاشت به نظر من بازیگر فوق العاده ای هستند و بسیار آدم با شخصیتی هستند .

    من احساس کردم که تعمد بود که می خواستی ریتم صدایت را عوض بکنی .

    من از این حرفها زیاد شنیدم آن موقع و استادانی که به من آموزش می داند گفتند که بی توجه باش چون هر کاری بکنی هم نقد خوب است هم نقد بد من یک چیز را صادقانه میگویم من میتوانستم نقشهای مشابه وفا را خیلی تکرار بکنم ولی من رفتم نقش 5،4فیلم آقای لطیفی را بازی کردم .

    این ارادت به آقای لطیفی بود یا فکر می کردی که می شود نقش 5،4 را هم خوب بازی کرد

    البته که ایشان بسیار دوست داشتنی هستند .و بسیار محترم ولی صادقانه بگویم که من خیلی ازان نقش ترسیدم یک خاطره بگویم که من یک سکانسی بود که باید حسین محجوب را به زور از خانه بیرون میکردم برای من خیلی سخت بود واقعاً نمی توانستم آقای محجوب بسیار انسان دوست داشتنی هستند به خودم این اجازه را نمیتونستم بدهم حتی برای شاهین که من از آقای لطیفی خواهش کردم که آقای لطیفی کمی به من کمک کنید و این کار را کردند و کادر را برای منو باز کردند و گشتند تا من را پیدا بکنند چون من یک گوشه از آن حیاط بزرگی که در آن کار میکردیم خلوت کرده بودم .

    این جواب سوال من نبود؟

    هر دو بود فیلمنامه آقای طالب زاده به نظر من فوق العاده فیلمنامه بی نظیری بود و آقای لطیفی هم کار کردن با ایشان افتخار است .

    آقای لطیفی شما را بار اول در فرار بزرگ معرفی کرد و در وفا به این نتیجه رسید که پوریا پور سرخ در نقشهای ملو درام به خاطر تیپی که دارد بهتر می تواند بدرخشد با اینکه گفتید که من دیگر علا قه ندارم وفا را تکرار بکنم من روز سوم را در جشنواره دیدم این فیلم خیلی دور از سریال وفا و آن حالت ملو درام نیست و کاندیدا هم میشوی بنا براین فکر نمبکنی که توانایی تودر نقشهای ملو درام است ؟

    من فرمایش شما را می پذیرم با وجود اینکه مخالف هستم . میپذیرم به عنوان کسی که که صاحب نظر است عرضی که من دارم این است که مطمئناً هر کدام از ما یک سری نقشها را بهتر انجام میدهیم بله چون من هم درونم نزدیک است به این شخصیتها شاید بهتر بشناسم .من آدم احساساتی زود رنج هستم و سعی میکنم که به کسی بدی نکنم .به نظر من وفا و روز سوم خیلی وجه مشترک آنها کم است در این عشق به خواهر است ولی آن کسی که برای ازدواج در نظر گرفتی . من در این فیلم سعی کردم از بدنم استفاده بکنم در روز سوم خاطرتان است که من قرار بود ازیک دیواری بپرم من میتوانستم از دستم استفاده بکنم ولی سعی کردم که پا بزنم و بپرم.و یک مقدار قدرت بدنی رضا را به رخ بکشم

    ولی میگویند به خاطر همین احساساتی بود بود که شما از نگرفتن سیمرغ نا راحت شدید یا از لحاظ حرفه ای فکر میکردی که حقت است که سیمرغ را بگیری ؟

    کسانی که کم لطفی میکنند و فکر میکنند که من از نگرفتن سیمرغ نا راحت شده ام کسانی هستند که نا را حت بودند از کاندید شدن من .

    مگر دشمن شما هستند ؟

    دشمن نه ولی متأسفانه قواعد رقابت خیلی سالم نیست یک روز مانده بود که جایزه ها اعلام بشود به من گفتند که دوست داری که چه کسی جایزه بگیرد ، من گفتم برای من یک چیز خیلی مهم است اینکه در کنار بزرگواری مثل خسرو شکیبایی و پیشکسوتهایی مثل مسعود رایگان .و سعید پور صمیمی و استعدادی مثل بهرام رادان قرار گرفتم .

    یعنی وجداناً صرف کاندیداتوری تو را به آن چیزی را که میخواهی رساند ؟

    من صادقانه دوست نداشتم که بگیرم چون گرفتنش یک سری فشار هایی روی آدم وارد میکند.

    به هر حال تو بازیگر خوبی هستی ولی شاید برای کسانی که عمری را در سینما سپری کرده اند سخت است که یک جوانی بیاید 2تا سریال بازی بکند بعد بیاید با یک فیلم کاندیدا بشود بعد بگوید که سیمرغ را هم بدهید به من .

    من در خانواده ام از بچه گی یک چیز را یاد گرفته ام هر کس زود تر از من یک کاری را شروع کرده وظیفه من این است که به آن احترام بگذارم من سعی کردم برای همه این احترام را قائل باشم و من فکر میکنم که تاکسی نیست که هر که زودتر رسید حقش باشد که جایزه بگیرد من برای روز سوم زحمت کشیدم بی انصافی است که زحمت همدیگر را زیر سوال ببریم .

    زیر سوال بردن 100% زشت است ولی انتظار حتمی سیمرغ هم به همان اندازه زشت است.

    من شک ندارم که کسی که این حرف را زده کسانی بودند که از کاندیدا شدن من ناراحت شده اند.من قسم میخورم همانقدر که برای خودم خوشحال شدم برای حامد هم خوشحال شدم.این حرفه بدن سازی نیست که ما هر چقدر هیکلمان بزرگتر باشد معلوم است که ما ادم بزرگتری هستیم.یک نفر مثل حامد بهداد همه میدانیم که بازیگر بی نظیری است حامد اینقدر به من سر یک پلان کمک کرد که وقتی نوبت به خودش رسید توپوق زد .این هم بگویم در مورد سوال شما که من یک برد هم کردم که کسی نکرد من در یک مدت کوتاه کسی که عاشقانه بازی و خودش را دوست دارم مثل علی نصیریان الان میداند که اگر بهش بگویند پوریا پور سرخ کی است .به نظر من نه کاندید شدن بی ارزش است و نه سیورغ گرفتن یک چیز بی ارزش است که ما به خاطر آن تمام ارزشها را بردیم زیر سوال و به خیلی از بزرگتر ها بی احترامی کردیم

    پوریا جان امین تارخ در برنامه ما گفت که پوریا پور سرخ در نمک خورد و نمکدان شکست من برای پوریا پور سرخ 3 ماه زحمت کشیدم ولی او تکذیب میکند که شاگرد من بوده در کلاس بازیگری .

    اول اینکه من از همین جا به آقای تارخ یک سلام دوست داشتنی و پر انرژی میکنم ایشان را من خیلی دوست دارم ایشان استاد بسیار خوبی است ایشان اینقدر بزرگ است و اینقدر بازیگر خوب تحویل این جامعه دادند که با این کار من اتفاقی نمی افتد اما متأسفانه آقای تارخ دچار سوء تفاهم شده اند برای دلیل ماه نامه تخصصی که ای کاش برای خودشان هم بفرستم شاید تنها ماه نامه تخصصی بود که من باهاش در آن مدت صحبت کردم .من اولین اسمی که آوردم آقای تارخ بود و من هیچ ابایی ندارم که بگویم چه کسی استاد من بوده است من برای پیشکسوتها فوق العاده احترام قائل هستم و حتی کسانی که یک روز زودتر از من آمدند که من مستقیم و غیر مستقیم خودم را به گونه ای شاگرد آنها میدانم آقای تارخ خیلی برای من زحمت کشید و یکی از افتخارات زندگی من این است که آقای پرویز پرستویی نه تنها برای من بلکه برای تمام بازیگران ایران مثل یک خورشید می مانند حتی اگر اینقدر من پوریا پور سرخ اینقدر کوچک باشد که مواقعی اشتباه بکنم هرجوری بچرخم دقیقاً خورشید است و برای بقیه.من دیدم که ایشان انرژی به من میدهند ومن تا آخر عمر سپاسگذار ایشان هستم .و من یک استادی داشتم به نام حبیب رضایی چون اختلاف سنی ایشان با من فوق العاده کم است ولی ایشان خارق العاده است و من افتخار میکنم که شاگرد این افراد بودم من آقای تارخ را خیلی دوست دارم و برای من خیلی قابل احترام هستند ولی یک گلگی کوچک از ایشان دارم آقای تارخ من از طریق یکی از دوستان همکار نزدیک که به من گفت که پوریا آقای تارخ همچین گلگی دارند از شما.من زنگ زدم و صادقانه گفتم که واقعاً اینطوری نیست این حرفهای خاله زنکی که میگویند کجا بوده و من کجا این حرف را زده ام من اولین اسمی را که به عنوان استادم آوردم شما بودید و من فکر کردم که قضیه حل شد .شاید من خیلی قصور کردم در آن موقع به من گفتند که باشد قضیه حل شده .

    شما در فیلم اقای حسین لطیفی بازی کردی و آقای لطیفی هم عموماً بازیگرانش را با خودش در پروژهای مختلف میبرد چرا در توفیق اجباری محمد رضا گلزار را جایگزین تو کرد ؟

    البته من خیلی خوشحالم که محمد رضا گلزار را جایگریم من کرد چون به عقیده من یکی از خوش قلب ترین و بهترین و خیلی دل صافی دارد و الکی نیست که اینقدر موفق است که 2بار در این چند سال اخیر رکورد فروش را جا بجا کرده است مثل آتش بس که در یک مقطع پر فروش ترین فیلم سینما بود و من بازی ایشان را خیلی دوست دارم و بیشتر از بازی اش من از خودش خوشم می آید .

    بازی محمد رضا گلزار را کجا پسندیده اید ؟

    من در بوتیک بازی ایشان را خیلی دوست داشتم و کما و آتش بس را اگر یک بازیگر دیگر بازی میکرد اینقدر شیرین میشد .

    پس بازیگر محبوب شما است ؟

    یکی از بازیگران محبوب من است که نه تنها جلوی دوربین ایشان را بلکه پشت دوربین ایشان را نیز خیلی دوست می دارم.

    چطور شد که جایگزین تو شد ؟

    اصلاً جایگزین من نشد من آقای لطیفی را از وقتی که دورادور میشناختم تا اینکه جلوی دوربین ایشان رفتم در فرار بزرگ که نقش نسبتاً کوتاه بود 2 سال و نیم میگذشت دختر ایرانی و خوابگاه دختران در آن مقطع ساخته شد فرار بزرگ یک نقش کوچک و یک آزمون ورودی بود برای من و من سعی کردم در زمان به اندازه خودم خودم را ببرم جلو و وقتی که توفیق اجباری نوشتند بهترین شخص به نظر خودشان و من به عنوان یک دوست کوچولو گلزار بود.و من دوست داشتم که ایشان با آقای لطیفی کار بکنند چون نوع بازی گرفتن آقای لطیفی را می دانم و چون ایشان دست بازیگر را باز میگذارد گلزار در این نوع فیلمها خیلی خوب میتواند بازی کند.به هر حال دو بار فروش را جابجا کرده است.

    یعنی پوریا پور سرخ آنقدر این موقعیت را برای خودش نمیداند که بتواند فروش را جابجا کند ؟

    اینگونه حساب نمیکنم که اگر گلزار بازیگر موفقی است پس باید من بازیگر نا موفقی باشم .

    یک نمره از 0تا 20به خودتان بدهید؟

    اگر در مورد اخلاق باشد من به خودم 5/18میدهم.

    اخلاق حرفه ای چطور؟

    این را صادقانه می گویم که این را هنوز وارد نیستم .

    پوریا یک فیلمی ازت دیدم دوست دارم که 2 دقیقه در این مورد برای من صحبت بکنی فکر میکنم در آبادان بود که شما در پشت تیریبون ایستاده بودی و خیلی با احساس داشتی صحبت میکردی در این مورد برای ما صحبت میکنی؟

    من که اصلاً از آنهایی هستم که در خیابان بچه کوچولو میبینم غش و ضعف میرن چون بچه ها خیلی بی منت انرژی میدهند به آدم یک کاری دارد در آنجا صورت میگیرد که ایینقدر آدمهای بزرگی دارند این کار را انجام میدهند که نوع آن حرکت ،حرکت قشنگی بود بچه های مناطق نسبتاً محروم را جمع میکنند و برای آنها فیلمهای جشنواره را نشان میدهند من که یک عضو کوچک بودم وقتی مثلاً پرویز پرستویی به آنجا می آید و خسرو شکیبایی به آنجا می آید من خیلی خوشحال شدم رفتم آنجا.

    حست نسبت به بچه های خرمشهر با ویژگی خرمشهری بودن چی بود ؟

    ما از قدیم گفتیم که جنوبی ها خیلی آدمهای خون گرمی هستند و خرمشهری ها هم همینطور آنها خیلی ضربه خوردند در جنگ و هنوز که هنوزه ما یک فیلم جنگی با شرایط سخت ساخته ایم من اینجا از محسن نوروزی تشکر میکنم دوران ان موقع را بازسازی میکرد و شهر را تبدیل به یک خرابه میکرد ولی آن مردم اینقدر به ما لطف داشتند و اینقدر به ما انرژی میدادند بعضاً لاستیکی سوزانده میشد یا صدای انفجار باعث میشد شیشه ای بشکند اینقدر با مهربانی با ما رفتار میکردند که من اصلاً انتظار نداشتم اتفاقاً آقای رجبی معمار هم آنجا تشریف داشتند خیلی آدمهای موجهی بودند و یک انرژی زیبایی بین مردم رد و بدل میشد .البته روی یک موضوعی گارد داشتند که میگفتند لهجه ها خیلی خوب نبوده است چون اکثر لهجه های آبادانی و خرمشهری را آنها دوست داشتند

    آقای پور سرخ من چندتا اسم به شما میگویم شما نظرتان را بفرمایید؟

    1. بهرام رادان : بازیگر با استعداد و موفق که من از زحمتهایی ایشان خیلی استفاده کردم .

    2. محمد رضا فروتن : خیلی دوستش دارم خیلی بازیگر خوب و یک انسان دوست داشتنی است و از همینجا هم تسلیت می گویم فوت مادر محترمشان را و روی ماهش را می بوسم .

    3. محمد رضا گلزار: خیلی دوستش دارم و خیلی پسر محترمی است و مطمئناً آن تاثیری که از خانواده اش گرفته است کاملاً نمایان است خانواده ی خیلی محترمی دارد .

    4. هانیه توسلی : در وفا با ایشان هم بازی بودم همین

    5. باران کوثری : ایشان با جرأت می گویم یکی از بهترین هم بازی های من بوده است .

    6. حامد بهداد:معدن انرژی و من فکر میکنم که تنها نقشی را که بازی کند و خراب میکند نقش آدم حسود است .

    7. محمد حسین لطیفی : هرچه دارم واقعاً از ایشان است و اعتماد ی که به من کرد و اگر خوب بود واقعاً زحمت ایشان و بقیه بچه هابود و اگر بد بود سعی میکنم در چند سال آینده از این فرصت استفاده بکنم .

    8. ابراهیم حاتمی کیا : آژانس شیشه ای ایشان فکر میکنم که از آن فیلمهایی است که من همیشه میتوانم ببینم .بی نظیر بود.

    9. مریلا زارعی : دنیای هرکس اندازه وسعت فکر ایشان است ایشان بسیار انسان با هوشی هستند و ای کاش که کمی منطقی تر برخورد بکنند من فوق العاده از حضور ایشان در برنامه شما لذت بردم دوستشان دارم فیلمهایشان را دیده ام و خواهم دید .

    من فکر میکنم شما بیش از اندازه در این برنامه مثبت حرف زدید .تعمدی بود ؟

    پوریا پور سرخ هم آدم مهربانی است و هم دوست داشتنی.چون افتخار من این است که هیچ وقت هیچ کس را اذیت نمیکنم .

    می خوای نتیجه نطر سنجی رو اعلام کنم

    124304 نفر در نظر سنجی شرکت کرده اند.

    1. 36/64% به وفا رأی داده اند .

    2. 64/35% هم به صاحبدلان رأی داده اند .

    یک عدد بفرمایید از یک تا 124000.

    118250

    912248. دو رقم آخر16برنده یک سکه تمام بهار آزادی شدند

    خوب می تونی خداحافظی کنی

    از اینکه منو دعوت کردید و فرصتی دادید که بیام و برخی از سو ء تفاهم هایی که ایجاد شد بود رو بر طرف کنم خیلی ممنونم

    من هم تشکر میکنم از جوابهایی که به سوالات دادین منو رها کن از این فکر تنهایی خدانگهدار.

    برگفته شده از برنامه تلوزیونی شب شیشه ای . پخش از شبکه پنج تهران

    با عرض سلام خدمت دوستان گلم اینم یه مصاحبه خوشگل از پوریا پورسرخ با برنامه شب شیشه ای امیدوارم که خوشتون بیاد.فعلا بای



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: نیلوفر

    پیام های دیگران

    <      1   2   3   4      >

    ¤ لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    خانه
    شناسنامه

    پارسی بلاگ
    پست الکترونیک
     RSS 
     Atom 

    اوقات شرعی

    کل بازدیدها: 90716

    بازدید امروز : 6

    بازدید دیروز : 1


    درباره خودم

    نیلوفر آبی
    نیلوفر
    من نیلوفر هستم که 17سال دارم و این وبلاگ رو برای خودم ساختم .امیدوارم که لحظات خوبی رو در وبلاگ من سپری کنید.

    لینک به وبلاگ

    نیلوفر آبی

    دسته بندی یادداشت ها

    امام حسین (ع) . سایته بد معرفی نکنید .


    ْآرشیو یادداشت ها

    پاییز 1387
    تابستان 1387
    بهار 1387
    تابستان 1386


    لینک دوستان

    وحید(اخبارجدید&اس ام اس)
    زهرا(یانگوم)
    آرش((.....نقطه سر خط.....))


    وضیعت من در یاهو